سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 12672 | بازدیدهای امروز: 16| بازدیدهای دیروز: 1
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
مطالب قبلی
اشتراک
 
یاهو

 

باز گشت به صفحه اصلی حبیکه

سود و زیان آدما در چیه ؟

 

 

در نخستین خلوت اندیشه یه موضوع مطرح شد و قرار شد با هم درباره اش فکر کنیم . بله ، سود و زیان آدما در چیه ؟ آیا دنیا برنده و بازنده ای داره ؟ پاسخ به این سوال به نوع بینش و نگرش های ما بر میگرده . افرادی که زندگی انسان رو محدود به این دنیا میدونند سود و زیان او رو در رسیدن به اهداف و لذتهای مادی تلقی میکنند .

راستی نگرش شما به دنیا چه جوریه؟

اگر انسان را موجودی دارای روح و جسم بدونیم ، در این صورت تنها ، رسیدن به اهداف دنیایی ،نمیتونه باعث سود و زیانش بشه . بلکه باید اهدافی باشه که بتونه کل زندگی انسان رو بعد از مرگ  در بر داشته باشه .

فرض کنید مسابقه تیر اندازی ای ترتیب داده شده ، کسانی که نتونن هدف رو درست ببینند، نمیتونند به هیچ وجه برنده مسابقه باشند ، تنها کسانی که هدف رو دقیق می بینند و خوب نشونه گیری میکنند امکان برنده شدن دارند .

انسان برای اینکه به هدف مورد دلخواهش برسه باید اول اون هدف رو درست بشناسه و شناخت اون نیازبه آگاهی از حقایق وجود انسان و آغاز و پایان دنیا داره ، تا این شناخت بدست نیاد نمیشه رفتارهایی درست و شایسته ای هم داشت .

تا وقتی که ما نگاهمون به دنیا نگاه به یه مسابقه با هدف برد نباشه، امکان برنده شدن حتی از 1% هم کمتره . مثل افرادی که تو زمین بازی فوتبال یه گوشه می ایستن و نگاه میکنن در حالیکه خود اونا از بازیکنان مسابقه هستند نه تماشا چی !!!! تا وقتی باور نکنیم در بازی هستیم فکر گل زدن به مخیله مون هم نمیرسه . پس باید اول باور کرد که یه مسابقه ای در کارهست .

اگه دنیا واقعا مسابقه باشه تکلیف اونایی که خودشونو تماشاچی دونستن چیه ؟ ما هنوز تو این قسمت درک و شناخت از دنیا مشکل داریم، دیگه قواعد بازی بماند . نظر شما چیه ؟

دید شما به دنیا چگونه است ؟

مگه اینطور نیست که عمر ما محدوده و زمان ما برای بردن ،همین مدت عمرماست ؟ پس کسانی که از این مدت نود دقیقه ای،  بیشترین استفاده رو نکنن می بازند ، درسته ؟ امام علی (ع) فرموده اند : هیچ عمر یافته ای از شما روزی از عمر خود را سپری نمیکند مگر اینکه روزی از اجل خود را ویران میکند . (لا یُعمّر ُ معمَّر منکم یوما من عُمُره الا بهَدَم آخر من اجله ) خطبه 145 نهج البلاغه صبحی صالح

با هر نفسی که میکشیم ، یه قدم به پایان زمان مسابقه نزدیک میشیم ، حالا دیگه ترس هم برما غلبه کرده، حتی نفس هم نمیتونیم بکشیم ، چون ممکنه آخرینش باشه !!!

حالا شما بفرمایید، برای بردن در مسابقه فوتبال چی لازمه ؟ حتما میگید یه مربی خوب ، یه برنامه دقیق و تیم قوی و...

برای بردن توی مسابقه دنیا چطور؟ فقط  به ما هم  بگید ، که ممکنه دیر بشه و سوت آخر بازی ما رو بزنن .

منتظر اندیشه های والای شما درخلوت اندیشه حبیکه هستیم : http://www.vuhadith.com/forum/viewforum.php?f=171&sid=299b902fad9ab3583ba6957eb1cd1a2a

 

 

 

خدایا کسی که تو رو نداره چی داره ؟

توی این دنیای تیره و تار

دنیایی که دلا رو سنگ میکنه

دنیایی که آدمو وابسته میکنه و بعد ترکش میکنه .

دنیایی که دروغ و نیرنگ راه و روش همیشگی اونه .

دنیای که چشما رو به حقیقت کور میکنه .

دنیایی که ظاهرش قشنگ و باطنش زشته .

تنها تویی که پناه بی پناهانی .

تنها توملجأ و مأوای بندگانی .

تنها تو یی که با نظر رحمتت به کوهها نگاه کردی و اونا رو بلند کردی .

تنها تویی که به دریا نظر کردی و آنها را به موج و خروش آوردی .

تنها تویی که زمین را مسطح و آروم کردی .

خدایا میشه با همون نگاهت به منم نگاه کنی؟

این دنیا سخت من رو به خودش مشغول کرده کمکم کن .

خدایا پناه میبرم به تو

از اینکه دلم سنگی بشه .

از اینکه فرصتم تموم بشه .

از اینکه به رضای تو نرسم .

از اینکه تو خواب غفلت غرق بشم .

از اینکه آرزوهای طول و دراز چشمامو به حقیقت ببنده .

از اینکه نفس بر من غالب بشه .

از اینکه آخرت رو فراموش کنم .

از اینکه دست خالی در مقابلت بایستم .

از اینکه سرافکنده و شرمنده ات بشم .

از اینکه این همه نعمت رو قدر ندونم .

از این یادت رو فراموش کنم .

از اینکه زشتی هام رو عاشقای تو ببینن .

از اینکه از تو جدا بشم .

از اینکه من رو تنها بذاری.

از اینکه بهم خشم بگیری.

از اینکه عشقت رو از من دریغ کنی.

آخه خودت خوب میدونی که من تنها تو رو دارم .

اون موقع که من نبودم تو به یاد من بودی .

اون موقع که هیچ کس به فکر من نبود تو به فکرم بودی.

اون موقع که کسی منو نمیخواست تو منو میخواستی .

اون موقع که کسی یاریم نمیکرد تو یاری ام میدادی.

اون موقع که کسی دوستم نداشت تو دوستم داشتی .

اون موقع که کسی به فکرمن نبود تو نون و آبم دادی .

اون موقع که کسی با من مهربون نبود تو مادر مهربون بهم دادی .

اون موقع که دستم از همه کارا کوتاه بود تو دست نوازشگر پدر رو بر سرم کشیدی .

اون موقع که فکرم کار نمیکرد تو معلم مهربون بهم دادی .

اون موقع که مشکل داشتم تو حلال مشکلاتم بودی.

اون موقع که تنها میشدم تو مونس تنهایم بودی .

اون موقع که کسی نمیتونست آرومم کنه تنها تو آروم قلبم بودی.

خدای خوبم حالا به خاطر گناهام میخوای ترکم کنی؟

میخوای منو از بقیه بنده هات جدا کنی؟

میخوای منو تنها بذاری؟

میخوای فراموشم کنی؟

میخوای منو بسوزونی؟

باورم نمیشه

نه نه نه

باورم نمیشه

من معذرت میخوام .

تو که خیلی خوبی ....

همیشه خوبی کردی....

من هی گناه کردم تو هم هی بخشیدی .

این بارم ببخش. ببخش. ببخش .

این بارم بگذر.مثل همیشه. 

میدونم میگذری اما این بارکاری کن که دیگه برنگردم .

کاری کن که دیگه پیشت شرمنده نشم .

کاری کن که خوبیات از یادم نره .

کاری کن که عشقت تو دلم موندگار بشه .

خدای خوبم هر چند بار گناهم سنگینه .

هر چند روم سیاهه.

هر چند دستم خالیه.

هر چند چیزی ندارم لایق خوبی هات باشه .

فقط میتونم بگم دوستت دارم .

همیشه امیدم تویی.

تنها به تو توکل میکنم .

و فقط و فقط تو رو میخونم . 

یا غایت آمال العارفین .  

 

 

 

 




نویسنده: صفایی(جمعه 85/4/9 :: ساعت 11:57 عصر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ